بازی ها و کلمات شنتیا

این روزها خیل زود و چیز های جدید رو یاد می گیری ،فقط کافیه چند بار برات تکرار کنم 

یه سطل بازی داری که توش استوانه ، مکعب و یه سری شکل های دیگه داره و روش هم چند تا سوراخ به شکل های  مختلف داره تا وسایل رو از اونا بندازی توی سطل بعد از دو سه روزی که بهت کمک کردم خودت یاد گرفتی و الان استوانه و مکعب رو به راحتی میندازی توی سطل . جالب اینجاست که اول استوانه ها رو جدا می کنی و بعد میری سراغ مکعب ها و هنوز بقیه اشکال رو بهت یاد ندادم.

لی لی لی حوضک یه بازی دیگست که خیلی هم دوست داری. 

دستت رو می گیرم و کف دستت رو قلقلک می کنم و انگشتات رو دونه دونه خم می کنم و برات می خونم 

لی لی لی حوضک جوجو اومد آب بخوره افتاد تو حوضک

این درش آورد، این شستش ، این پختش ، این کله گنده خوردش

بعد از اینکه شعر تموم میشه کله گنده رو می کنی توی دهنت و گازش می گیری. 

تو هم برای من می خونی . اول کف دستم و قلقلک میدی و بعدش تمام انگشت هام رو با هم تا می کنی 

 کلاغ پر که از بازی های قدیمیت هست و قبلا هم برات نوشتم. اصلا این بازی شده از نشونه های تو و همه تو رو با این بازی می شناسن و هر موقع دور هم جمع میشیم همه رو سر کار میزاری و باهم کلاغ پر بازی میکنید. دایی مسعود(دایی بابا) که عاشق این حرکتت هستن و حسابی باهات بازی میکنن.

نقاشی هم میکشی :مداد رو میکشی روی کاغذ و میگی چ چ یعنی چشم چشم دو ابرو 

این چیه هم که ورد زبونته. هر چیزی رو که به چشمت میاد سریع میگی این چیه و من هم برات توضیح میدم و بهت معرفی می کنم البته بعضی از چیز ها رو هر روز بارها برات توضیح میدم

کلمه های دیگه ای که میگی 

دَدَ : یعنی منو ببرید بیرون ولی مشکل اینجاست که وقتی بیرون هم میری بازم راضی نمیشی دوباره میگی دَدَ. در واقع معنی دَدَ یعنی اون جایی که شنتیا اونجا نیست 

به به : وقتی یه چیزی رو از روی زمین جمع میکنی و می خوری بهت میگم چی خوردی ؟ میگی به به 

هر موقع هم توی خیابون دست کسی نون بربری ببینی بلند بلند می گی به به 

ماما: مامان 

مَ مَ : یعنی من من یعنی می خوای خودت یه کاری رو انجا بدی یا یه چیزی رو می خوای

مِ مِ : یعنی شیر می خوام

بابا: بابا

پیشی چی میگه؟ مِو

هاپو چی میگه؟ آب

جوجو چی میگه؟ چی چی

ببعی چی میگه؟ بَ

زنبور چی میگه؟ (بلد نیستم بنویسمش )

چند روز قبل رفته بودیم شمال توی ماشین چند بار بهت گفتم شنتیا جنگل کو ؟ و جنگل رو بهت نشون دادم و برات توضیح دادم که جنگل چی هست . بعد از چند باری که سوالم رو تکرار کردم اشاره کردی سمت جنگل و گفتی: جَنجَ