سيد شنتياسيد شنتيا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره

شنتيا كوچولو عشق مامان نفس بابا

دَ

یه مدتی هست که زدن رو یاد گرفتی. نمی دونم از کجا ولی وقتی از دست یه چیزی عصبانی میشی محکم می زنیش و میگی دَ. هر چی سعی کردم نتونستم از سرت بندازم این کار رو  کارت به جایی رسیده که من رو هم می زنی . وقتی بغلت می کنم که یه کاری رو انجام ندی نگاه می کنی توی چشمام و با کف دستای کوچولوت میزنی توی صورتم و میگی دَ. خیلی هم محکم بیانش می کنی . اول توی دهنت رو پر از باد می کنی و خیلی قوی میگی دددددَ. دیشب من نشسته بودم روی زمین تو اومدی دستت رو گرفتی به من و پاشدی واستادی جلوی من. بعد زنی توی صورتم و با خنده گفتی دَ، من هم بهت اخم کردم . اینبار دستت رو می آوردی تا جلوی صورتم ولی نمی زدی توی صورتم و می گفتی دَ بعد بلند بلند می خندیدی. بارها ا...
9 تير 1392

کو؟؟؟

سلام گل پسرم  یه عالمه دوست دارم چند روزیه که میگی کو؟ قبلا وقتی یه چیزی رو گم می کردی می گفتی پوف ولی الان میگی کو؟ امروز بهت یه تیکه یخ داده بودم داشتی باهاش بازی می کردی که کم کم آب شد و تموم شد تو هم همین جوری دور خودت می چرخیدی و زیر خودت دنبال یخ می گشتی و می گفتی کو ؟؟؟   خیلی کارات نمک داره گل من خیلی دوست دارم   
9 تير 1392

نماز خوندن

همیشه موقعی که من دارم نماز می خونم میای میشینی روبروی من و سعی می کنی که مهر رو برداری و بخوری . من هم برای اینکه تو مهر رو نخوری بعد از سجده مهر رو بر می دارم .  هر موقع میرم به سجده تو میدونی که سرم روی مهره برای این که به مهر برسی سر من و میکشی و سعی می کنی از روی مهر برداری  چند روز قبل مهر رو روی زمین جا گذاشتم تو هم تا مهر رو دیدی همون جوری که نشسته بودی خم شدی و رفتی دهنت رو گذاشتی روی مهر بعد دوباره نشستی و سرت رو آوردی بالا و شروع کردی به تکون دادن دهنت یعنی مثلا داشتی نماز می خوندی ، بعد دوباره خم شدی و دهنت رو گذاشتی روی مهر یعنی رفتی سجده  از اون روز هر موقع که من دارم نماز می خونم تو هم میای روبروم میشینی و...
2 تير 1392

مروارید های 3 و 4

دو تا دیگه از مروارید های خوشکل پسرم هم در اومد  دندون بالا سمت چپ در تاریخ 27 خرداد یعنی روز آخر 11 ماهگی در اومد  دندون بالا سمت راست هم دو روز بعد یعنی روز 29 خرداد سر زد   مبارکت باشه نی نی من 
2 تير 1392

عکس های 10-11 ماهگی

      عکس ها توی ادامه مطلب یه خواب نانازی این حرکت یعنی دالی شنتیا و اسباب بازی هاش وقتی با قاشق می زنم روی این کاسه صدای خوبی میده  اون دو تا گودی کوچولو که روی انگشت مامان هست جای دندون کوچولو های آقا پسر گلمه همین دو تا دندون رو میگم دندونای بالای پسرم هم می خواد در بیاد یه کم میخاره  اینم یه ادای با نمک این فیل رو خاله عارفه قبل از به دنیا اومدنت برات کادو خریده پسرم برای اولین بار رفته پارک ارم  با بابا مسعود رفتی استخر توپ ولی ترسیدی این لباس خوشکلا رو دایی مسعود (دایی بابا) برات از انگلیس آورده  الانم پوشیدی ...
2 تير 1392

یکی منو ببره دَدَ

چند وقتی خیلی ددری شدی و همش می خوای بری بیرون .  یه موقع هایی که حوصلت سر میره میری میشینی پشت در خونه و در میزنی تا شاید یکی به دادت برسه و ببرتت بیرون   
25 خرداد 1392

الو!!!

الو ؟؟؟ با این تلفظ" اَووو "  هر موقع من تلفن رو بر می دارم تو دستت رو می ذاری دم گوشت و میگی اَووو (با یه صدای کلفت و مردونه) هر موقع هم بهت می گم تلفن کو اول اشاره می کنی سمت تلفن بعد هم میگی اَووو یه موقع هایی هم کنترل رو میذاری دم گوشت و الو می کنی   
25 خرداد 1392