سيد شنتياسيد شنتيا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 12 روز سن داره

شنتيا كوچولو عشق مامان نفس بابا

دَ

1392/4/9 23:52
282 بازدید
اشتراک گذاری

یه مدتی هست که زدن رو یاد گرفتی. نمی دونم از کجا ولی وقتی از دست یه چیزی عصبانی میشی محکم می زنیش و میگی دَ. هر چی سعی کردم نتونستم از سرت بندازم این کار رو 

کارت به جایی رسیده که من رو هم می زنی . وقتی بغلت می کنم که یه کاری رو انجام ندی نگاه می کنی توی چشمام و با کف دستای کوچولوت میزنی توی صورتم و میگی دَ. خیلی هم محکم بیانش می کنی . اول توی دهنت رو پر از باد می کنی و خیلی قوی میگی دددددَ.

دیشب من نشسته بودم روی زمین تو اومدی دستت رو گرفتی به من و پاشدی واستادی جلوی من. بعد زنی توی صورتم و با خنده گفتی دَ، من هم بهت اخم کردم . اینبار دستت رو می آوردی تا جلوی صورتم ولی نمی زدی توی صورتم و می گفتی دَ بعد بلند بلند می خندیدی. بارها این حرکت رو تکرار کردی . فکر کنم این شد جزئی از بازی های دو نفره من و تو آخه خیلی بهمون خوش گذشت و کلی با هم دیگه قهقهه زدیم.

 

دوست دارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)