سيد شنتياسيد شنتيا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره

شنتيا كوچولو عشق مامان نفس بابا

شنتيا مي چرخه

اين مراحل چرخيدن آقا شنتياست ولي البته فقط مي تونه بره روي شكم ديگه نمي تونه برگرده اگر بخواد برگرده بايد حتماً جيغ بكشه تا يكي بهش كمك كنه     عكساش توي ادامه مطلب     ...
19 آذر 1391

اولين مسافرت

ماه محرم 4 روز تعطيلات داشتيم براي عزاداري واسه همين تصميم گرفتيم يزد تا هم بتونيم توي مراسم عزاداري اونجا شركت كنيم هم مامان بزرگ رو ببينيم صبح پنجشنبه ساعت 5:30 از خواب ناز بيدارت كرديم و راه افتاديم حسابي خوابت ميومد ولي شكه شده بودي و همه جا رو با تعجب نگاه مي كردي توي راه هم خيلي پسر خوبي بودي بيشتر مسير رو خواب بودي اون موقع ها هم كه بيدار بودي بيرون رو نگاه مي كردي و مي خنديدي يا با عروسكت بازي مي كردي ببين چه ناز خوابيدي اين جا گرسنه شده بودي بعد از شير خوردن دوباره خوابيدي   فكر كنم از اين كه اومدي سفر خوشحالي اينم خر كوچولو كه با ما اومده بود مسافرت اينجا بيدار شده بودي و داشتي بازي مي كردي ...
6 آذر 1391

عكس هاي 3 تا 4 ماهگي

    ببين گلكم چه خوشگل خوابيدي چقدر پاهات با نمكن دستت رو از دهنت در بيار كوچولوي من اينجا داري طبق معمول فوتبال مي بيني اينجا بعد از يه بازي پر سر و صدا خوابيدي نانازكم اينجا تازه يكي دوباره توي روروئك نشستي هنوز نمي توني خوب بشيني با پتو نگهت داشتم جوجوي من  ولي خيلي بهت خوش مي گذره الهي قربون خنده قشنگت بشم قربونت بشم قهرمان من اي جونم ماماني من عاشق خواب تو توي شب هستم عزيزم خيلي معصوم مي خوابي پسرم يه لباس خوشتل پوشيده كه بره تفلد بابا جونش    بخورمتتتتتتتت     دوستت دارم نفسم پوووووووووف نكن همه جا رو پر از آب دهنت كردي نين...
30 آبان 1391

خواب وسط بازي2

يه چند هفته اي ميشه كه غلتيدن ياد گرفتي الهي دورت بگردم كه فقط بلدي بري روي شكمت اونم فقط از سمت چپ ديگه نمي توني برگردي . همون جوري مي موني تا جيغت در بياد چند روز پيش توي تشك بازيت بودي و همش مي غلتيدي بعدش جيغ مي زدي منم براي اينكه نتوني بچرخي يه بالش گذاشتم سمت چپت كه ديگه نچرخي و بازي كني يه وقت اومدم ديدم اينجوري خوابيدي نمك من   ...
29 آبان 1391

تعجبت از سلاله كوچولو

هر چي دم دستت مياد سريع مي كني توي دهنت ببيني چيه و چه مزه ايه. ديگه آدما رو تشخيص مي ديدي و من و بابات و آشناها رو مي شناسي و براشون عكس العمل نشون ميدي . سلاله كوچولو خيلي برات عجيبه هر موقع ميارنش نزديكت خيلي با تعحب بهش نگاه مي كني و مي خواي بهش دست بزني من مطمئنم اگه بتوني بهش دست بزني سريع مي كني دهنت ببيني چه مزه ايه اينجا سلاله خوابيده توي نيني لاي لاي تو تو هم داري با كنجكاوي نگاش مي كني ...
29 آبان 1391

خواب وسط بازي1

چند روز پيش داشتي توي تشك بازيت با اسباب بازي هات بازي مي كردي و بلند بلند صدا از خودت در مياوردي اُاُاُاُاُاُاُآاووووووو اِاِاِاِاِاِ  كه يه وقتي صدات قطع شد اومدم ديدم عين يه فرشته كوچولو خوابيدي ...
29 آبان 1391