سيد شنتياسيد شنتيا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

شنتيا كوچولو عشق مامان نفس بابا

چهار دست و پا

دیدی گفتم داری تند تند بزرگ میشی  از دیروز صبح چهار دست و پا رفتن رو هم یاد گرفتی و دیگه یه جا بند نمیشی  راه میافتی میری نزدیک میز یا مبل بعد هم دستت رو می گیری بهش و بلد میشی می ایستی، ولی هنوز بلد نیستی برگردی و بشینی . یهو خودت رو ول می کنی و می خوری زمین. نگران نباش من مواظبتم که چیزیت نشه تا زود زود یاد بگیری و خودت مراقب خودت باشی  ...
2 ارديبهشت 1392

عکس های 8 تا 9 ماهگی

    عکس ها توی ادامه مطلب شنتیا و اولین هفت سینش   شنتیا و اولین عیدی هاش  شنتیا برای اولین بار این لباسا میره عید دیدنی  این کلاه خیلی برات بزرگه  ی کفشات چه خوشکله آقا شنتیا رفته خونه مامان بزرگ شنتیا و کویر شنتیا در آسمان هیییییسسسسسسس شنتیا خوابه  شنتیا و دختر عموی کوچولوش سلاله خانم  پسرم قد کشیده ماشاالله شنتیا رفته باغ شنتیا در اولین سیزده بدر  هوا سرده رفته توی چادر نشسته  هوا سرده شنتیا کلاه محمد پارسا و شال خاله رو  پوشیده تولد 9 ماهگی گل پسر مامان و بابا یه عا...
2 ارديبهشت 1392

سینه خیز

هفته قبل برای عید دیدنی رفتیم خونه عمو محمد یاسمن که از تو دو ماه کوچیکتره سینه خیز رفتن رو یاد گرفته بود و داشت برای خودش روی زمین راه می رفت . تو رو هم گذاشتیم پیشش ولی تو بلد نبودی راه بری و فقط یاسمن رو نگاه می کردی و وقتی میومد نزدیکت دهنتو باز می کردی و می خواستی بخوریش (همیشه وقتی می خوای محبتت رو نشون بدی با دهن باز حمله می کنی) فکر کنم اون شب خیلی به یاسمن نگاه کرده بودی و ازش راه رفتن رو یاد گرفتی بودی چون از فردای اون روز یعنی از پنجشنبه 22 فروردین سال 92 تو هم شروع کردی به سینه خیز رفتن    از دیشب هم یاد گرفتی که از حالت سینه خیز بری روی زانو هات و بعد بشینی   
30 فروردين 1392

مسابقه عکس کودک با کیک تولد

سلام و خوشامد به همه دوستای عزیزی که به وبلاگ پسر گلی من تشریف آوردید    شنتیا توی مسابقه عکاسی شرکت کرده با این عکس ممنون میشم اگر زحمت بکشید و بهش رای بدید  برای رای دادن باید توی این سایت عضو بشید و 20 پست ارسال کنید بعد رای بدید http://atlastehran.com/forums   اینم لینک مسابقه  http://atlastehran.com/forums/showthread.php?tid=914 برای ارسال پست هم کافیه بعد از پست های بقیه یه کلمه کوتاه بنویسید یا شکلک بذارید   ...
28 فروردين 1392

نه ماه شیرین با تو

9 ماهگیت مبارک قشنگم  9 ماهه که تو رو توی بغلم دارم به همون اندازه که توی دلم بودی. دو تا 9 ماه خیلی خیلی شیرین و دوست داشتنی . دیشب برات تولد 9 ماهگی گرفتیم مامانی ها و بابایی ها و خاله ها و دایی و عمو ها و خانوداشون و البته مامان بزرگ و بابا بزرگ مهمون های تولد تو بودن   برات یه کیک خوشکل درست کردم  نتونستم زیاد ازت عکس بگیرم همین چند تا رو برات می زارم این عکس کیکت  اینم گل سر سبد خونه ی ما از خدا می خوام که همیشه صحیح و سالم کنار من و بابات باشی و همیشه سه تایی باهم خوشبخت باشیم  ...
28 فروردين 1392

مهارت دستان شنتیا

نمیتونم دقیق بگم که وقای بزرگ بشی چی کاره میشی ولی می تونم با اطمینان بگم که شغلت به دست ها انگشتات ارتباط داره . آخه خیلی کار های زیادی با دستات انجام میدی  1. دست میزنی و به دستات نگاه می کنی و سعی می کنی که محکم تر بزنیشون به هم 2. وقتی می خوای بای بای کنی تند تند دستات رو بالا و پایین می کنی  3. وقتی می خوای سلام کنی دستات رو باز می کنی و می بری بالا  4. وقتی ازت می پرسی یه نفر کجاست مثلا می پرسیم بابای کو؟ تو دستات رو باز می کنی و می بری طرف بابات ( این کار رو خاله زهره بهت یاد داد) 5. اگر کسی که پرسیدیم کجاست اون اطراف نباشه و تو نبینیش دستات رو میاری بالا و انگشتات رو می چرخونی به سمت داخل . یعنی نیست  ...
22 فروردين 1392